-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 11:59
امروز از صبح دلم گرفته بود یه ذره اش به خاطر اینکه داشتم از خونه برمیگشتم (طبق معمول ) بقیه اش هم بماند ..... بطور کاملا اتفاقی تو اتوبوس شروع کردم با چند تا از دوستهای دوران دبیرستانم به حرف زدن با بعضی هاشون با اس ام اس با یه عده هم تلفنی .... بعد از یکی دو ساعت کل فکر و خیالهای منفی ازم دور شد تک تکشون بقدری صمیمی...
-
یه پیشنهاد عالی
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 09:59
حتما کارهای گروه رستاک رو دنبال کنید پشیمون نمیشید.............. من با یه بار گوش کردن عاشق کارهاشون شدم .
-
شجاعت یعنی؟
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 09:58
روزی درامتحان انشای مدرسه ای موضوع انشا از قرار زیر بود : " شجاعت یعنی چه؟" یکی از دانش آموزان در برگه ی خود چنین نوشت : " شجاعت یعنی..." و.... برگه ی خود را خالی تحویل داد ... این برگه دست به دست در بین معلم ها گشت وهمه به اتفاق معتقد بودند : " باید به این برگه 20 داده شود ." این دانش...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 09:57
ما بازی را متوقف نمی کنیم چون که پیر شده ایم ما پیر می شویم چون که.... بازی را متوقف می کنیم ؟!؟!؟
-
مهربانی
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 09:56
مهربانی را زمانی فهمیدم که کودکی خورشید را در نقاشیش سیاه کشید...... تا پدر کارگرش زیر آفتاب نسوزد.
-
می خوام یاد بگیرم !!!!!!!!!!!
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 09:55
می خوام یاد بگیرم چطور باید زندگی کرد........ می خوام زیبا زندگی کنم ، از طبیعت استفاده کنم ، برم جنگل ،کوه ،دشت ،دریا و.... بگردم گشت بزنم بدون اینکه به چیزی فکر کنم ... توی جنگل راه برم و تمام حس و حواسم به چمن هایی باشه که زیر پام از خیسی نم صبحگاهی چیپ چیپ صدا میدن..... یا وقتی از کوه بالا میرم افق دیدم فقط قله...
-
هرچی میخوای اسمشو بذار
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 13:06
تو را از جهنم عبور خواهم داد واگر کلاهت را جا گذاشته باشی برمیگردم ........ و کلاهت را برایت خواهم آورد.........
-
یادش بخیر
جمعه 26 شهریورماه سال 1389 12:49
دیروز دلم گرفت خیلی هم گرفت وقتی رو صفحه فیس کامنت "کارتونهایب زمان ما"و"درسهای زمان ما"رو دیدم با خودم گفتم کاش همون موقعها بود بازم بی صبری میکردیم برا رسیدن اول مهر... و به مامانامون میگفتیم:" من کیف نو میخوام " و میرفتیم سر کلاس درسهای: "تصمیم کبری""خانواده آقای...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 شهریورماه سال 1389 12:27
به تماشا سوگند و به آغاز کلام واژه ای در قفس است.........
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 00:31
مسافر تاکسی آهسته روی شونه ی راننده زد...می خواست ازش یه سوال بپرسه...راننده جیغ زد،کنترل ماشین رو از دست داد...نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس...از جدول کنار خیابون بالا رفت...نزدیک بود چپ کنه...اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد...برای چند ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد...سکوت سنگینی حکم فرما بود...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 01:41
دعای مادر تِرِزا ای کاش امروزمان پر از صلح و آرامش باشد . ای کاش به خدا آنچنان باور داشته باشید که چرایی برای آنچه هستید به میان نیاورید . ای کاش پیامدهای بیکرانی را که زاییدهَ دعا کردن است را از خاطر نمی بردید . ای کاش از نعماتی که دریافت می دارید استفاده کنید و عشقی که نصیب تان می شود را به دیگران منتقل کنید . ای...
-
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام............
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 01:37
سلام به هر کسیکه داره میخونه : من از امروز عضو شدم به پیشنهاد یه سخن نامه ای .............. امیدوارم از دل نوشته هام لذت ببرید ....؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! تفالی به حافظ بخاطر این آغاز: ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ی ما را انیس ومونس شد نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت به غمزه مساله آموز صد مدرس شد خواجه......